بخشش آری- تحمل نه

تحمل ظلم و درد و رنج و اندوه در شما احساس نفرت و انتقام می آفریند. و انتقام یک چرخ گردانی است که ضرر آن به خود برمی گردد. کسی که مال شما را دزدیده است, کسی که تا دیروز برای شما سینه سپر می کرد و فخر برای شما می فروخت, او نمی تواند در یک آن تغییر بکند. کسی که یک بار برای دیگران و شما بدی بکند, شانس این که همان اتفاق دوباره تکرار نشود, بسیار کم است. کسی که تا دیروز برای شما زور می گفت و امروز ادعای تغییر می کند, ادعای آن شخص اعتبار ندارد و او در پی گول زدن و تقلب است. کسی که شما را زده است و احساس گناه می کند و تقاضای بخشش از شما می کند, احساس گناه او از ترس مجازات و منزوی شدن است و نه از متوجه خطای خود شدن.

فرصت دادن به زورگو, کاری بس خطرناک برای خود او و شما و اطرافیان می باشد. بخشش با تحمل ظلم تفاوت بسیاری دارد. بخشش در مکان و زمان, تعریف گسترده ای می تواند داشته باشد. بخشش برای سلامتی طبیعت شما و جامعه لازم است. لذا تحمل برعکس آن ضرر دارد. بخشش یعنی این که اگر همسر و دوست شما در حق شما بدی کرده است و می کند, او را ببخشید و از او پرهیز کنید. پرونده ی او را چه فیزیکی و چه ذهنی از زندگی خود ببندید. و اگر مرتکب جرمی شده است, به اندازه جرمی که کرده است, باید مجازات شود و مجازات برای این لازم است که آن شخص متوجه عواقب کارهای خود باشد و این با انتقام جویی قابل مقایسه نمی باشد. این مجازات برای این لازم و ضروری می باشد که شما و اطرافیان و جامعه از وجود و تکرار این اعمال در امان بمانند.

بخشش یک لطف از طرف بخشنده نمی باشد و یک امر روانشناختی و ضروری و حقوقی و علمی می باشد که برای سلامتی افراد آن جامعه اجتناب ناپذیر است. بخشش یعنی فراموشی و ترک درد و رنج دیروز. بخشش یعنی دیروز را فراموش کن و در آرزوهای آینده خود لاس نزن و حال را زندگی کن. بخشش یعنی نگران نبودن و نگرانی یک بیماری بزرگ است. پس یادمان باشد که بخشش یک امر لوکس نمی باشد. بلکه یک امر واجب است. بخشش یعنی تحمل نکردن درد و رنج. اگر شما در جیبتان پول داشته باشید و همسایه و دوست شما پول نان شب نداشته باشد و شما به این قضیه بی تفاوت باشید- در واقع شما درد و رنج را تحمل می کنید. چون شما خود را جدا از آن همسایه و دوست می بینید- این درد و رنج را احساس نمی کنید. اما یادمان باشد که درد و رنج در جای خود باقی مانده است و خود را در زمانی دیگر و در شکلی بدتر بروز خواهد داد. اگر شما همسر دیوانه و متعصب خود را تحمل کنید و او را نبخشید, یعنی این که حساب او را با خود پاک نکنید. آن دیوانگی خود را در زمان و مکانی دیگر و در شکلی البته بدتر خود را بروز خواهد داد.

اگر برگردیم به موضوع بخشش در تغییر, باید بگویم که تغییر زمانی قابل اعتبار است که شخص گناه کار به فلسفه گناه خود پی ببرد و هدف تغییر را یک امر لازم بداند و تغییر را در جهت رسیدن به خواهش های مجازی خود استفاده نکند. و صد البته این تغییر لازم است که توسط یک عالم و یک عارف تائید شود. در غیر این صورت کلاه بردار و حقه باز همیشه ادعای تغییر دارد و این ادعا دروغی بیش نمی باشد.

ما باید به این نتیجه و تجربه و رشد نسل بشر برسیم و بدانیم که:

چو عضوی به درد آورد روزگار/// دگر عضوها را نماند قرار

قاسم سلطانی

                                                                                

گزارش تخلف
بعدی